در چند دهه ی اخیر پیشرفت ها و موفقیت های علمی قابل توجهی در پرتو سرمایه گذاری در تعلیم و تربیت و توجه فزاینده به اهمیت و جایگاه آن صورت گرفته است . و از این طریق بسیاری از کشورها از مرحله ی توسعه نیافتگی عبور کرده و استانداردهای زندگی را به طور مداوم افزایش داده اند . از این رو توقع از آموزش و پرورش به عنوان یک دستگاه بسترساز فرهنگ و دانش آفرین بیش از پیش توسعه یافته است .آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد تربیتی یکی از ارکان مهم توسعه و پیشرفت جوامع بشری است و در آموزش و پرورش تغییر و تحول علمی و نو آوری مطلوب تحقق نمی یابد مگر این که تغییرات مناسب در تفکر و شیوه های کاری نیروهای آموزشی به عنوان کارکنان و کارشناسان یادگیری اثربخش، به وجود آید. (مهدیان، ۱۳۸۵).
نظامهای آموزشی در گذر از مسائل کمی و همگانی کردن آموزش ناگزیر از توجه به مسائل کیفی پدیدههای آموزشی هستند و ارتقای کیفیت آموزشی را ضمن توجه به منابع و تجهیزات از طریق اصلیترین عامل در یک نظام آموزشی یعنی « نیروهای آموزشی »، مورد توجه و هدفگیری قرار دادهاند (شارما ، ۲۰۰۱).
مطالعات و پژوهشها نشان میدهند که « نیروهای آموزشی » در انجام اصلاحات آموزشی نقش دو سویهای دارد. از یک سو موضوع اصلاحات آموزشی و از سوی دیگر عامل اصلاحات آموزشی محسوب میشود. لذا عمدهترین اهداف رایج در آموزش نیروهای آموزشی عبارتاند از: حرفهایسازی (تمرکز بر نیروهای آموزشی بدون رشته تحصیلی مرتبط یا با رشته تحصیلی مرتبط)، ظرفیتسازی در نیروهای آموزشی (آمادهسازی نیروهای آموزشی برای پذیرش مسؤولیتهای جدید یا مواجهه با تغییرات برنامههای درسی)، بهروز کردن نیروهای آموزشی و بهروز نگه داشتن دانش و توانایی تدریس متناسب با رشته تحصیلی مرتبط و روشهای جدید تدریس (هابرمن ، ۲۰۰۴؛ تانگ و هان ، ۲۰۰۵).
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.